آخرین به روز رسانی: پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
آخرین به روز رسانی: پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
جمعه 21 اسفند 1394
کد خبر: 2083
تعداد بازدید: 7143

اداب و رسوم بهبهانیها

رسوم ازدواج
به طور معمول مادر پسر در انتخاب همسر براي فرزندش خانه¬داري، اخلاق، خانواده دختر و زيبائي را در نظر مي-گرفت. در گذشته در شهر بهبهان زناني موسوم به "دلاله" dalâle از طرف خانوادۀ پسر، دختري را براي آنان جستجو مي¬نمود و در صورت موافقت پسر، دلاله به نزد خانوادۀ دختر رفته و به آنان اطلاع مي¬داد كه فلان خانواده مي¬خواهند به خواستگاري دخترتان بيايند.
در صورت موافقت ، خانوادۀ دختر موارد مشروط خود را در كاغذي نوشته با جعبه¬اي شيريني براي خانۀ پسر مي-فرستند. به اين كاغذ" مسوده" mosavade مي¬گويند. در صورتي كه خانوادۀ پسر با آن موافق بود در كاغذ ديگري موارد موافقت خود را نوشته و با يك جعبه شيريني به خانۀ دختر مي¬فرستند.
حنابندان:
شب قبل از عروسي، عروس و داماد دست و پاي خود را حنا مي¬بندند . دوستان عروس و داماد نيز به طور معمول دست و پاي خود را حنا مي¬بندند. بعضي از اشعاري كه در موقع حنابندان خوانده مي¬شود به اين گونه است:
Dumâ banâ mibande šow tâ sabâ mibande age hanâ
nabâše šemše talâ mibande
معني:
داماد حنا مي¬بندد، از شب تا صبح مي¬بندد، اگر حنا نباشد، شمش طلا مي¬بندد.
در گذشته در بهبهان هنگام  شب حنابندان، يك طشت حناي خيس شده كه چند شمع روشن نيز در آن قرار دارد را به خانۀ عروس مي¬فرستادند.
در بهبهان شب عروسي را"خونه روون" xune rovan مي¬گويند. در اين شب عروس را سوار ماشين نموده و در سطح شهر مي¬گردانند. در گذشته اگر راه دور بود عروس را سوار اسب مي¬كردند و با ساز و دهل به طرف خانۀ داماد مي¬بردند.
وقتي به نزديك خانۀ داماد مي¬رسيدند عروس را متوقف نموده و اقوام عروس به صداي بلند مي¬گفتند كه داماد بايد غلام شود به اين صورت داماد عروس را از اسب پياده مي¬كرد و چند قدمي او را راه   مي¬برد و مجدد به خانه برمي-گشت. به اين رسم در لهجۀ بهبهان "غلوم و بيده" qolumobide مي¬گويند. وقتي كه عروس مي¬خواهد وارد خانه شود او را از زير قرآن رد مي¬كنند و جلوي پاي او گوسفندي سر مي¬برند.
پس از شب زفاف عروس تا سه روز براي عروس از خانه¬اش غذا مي¬فرستند و به اين رسم "پوسري" poiseri مي-گويند.
 
رسوم زایمان و تولد کودک در بهبهان
در  زمان گذشته حضور ماماي محلی هنگام زایمان زائو  مرسوم بود. وقتي زن دچار درد زايمان مي¬شد، ظرف صافی به شكم او مي¬مالیدند،  همچنین  دم كرده گياهي موسوم به "سريز بخاس"  نیز به او مي¬دادند. در گذشته اگر زايمان طول مي¬كشيد هلهله مي¬كشيدند يا اذان بي¬موقع مي¬گفتند، و هنگامي كه زن بي¬هوش مي-شد مي¬گفتند يال yâl(آل) او را زده است ،بنابراین دور از او اسپند دود مي¬كردند يا دعايي برايش مي¬نوشتند.در بهبهان قبل از زايمان دو استكان "عرق اترج" به زن مي¬دادند، علاوه بر آن سير سرخ كرده با تخم¬مرغ به او مي¬دادند تا زودتر فارغ شود.
دربهبهان زائو را در روزهاي سوم و هفتم به حمام مي¬برند كودك را نيز ده روز بعد به حمام مي¬برند. ، آب چله به اين صورت است كه چهل ريگ كوچك و چهل تكه آهني كوچك به نام "چهل كچ" koč در ظرفي گذاشته و چهل قطره آب روي آن¬ها مي¬ريزند سپس آب را به خورد زائو مي¬دهند. بعد چهل ريگ و چهل كچ را روي بچه مي¬ريزند. آب ظرف گچ را چهل بار توي ظرف ديگر ريخته و چهل بار روي مادر و بچه مي¬ريزند.
منبع:
حسنی، حمید رضا، پرویز طلاییان پور.مردم نگاری شهرستان بهبهان -پژوهشکده مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی کشور-اداره کل میراث فرهنگی ،صنایع دستی و گردشگری خوزستان-پاییز 76  

 

 



{{{BlockHeader}}}
طراحی و پیاده سازی: راد وب