آخرین به روز رسانی: دوشنبه 19 شهریور 1403 |
آخرین به روز رسانی: دوشنبه 19 شهریور 1403 |
بند اول سند چشم انداز: دستيابی به مقتضيات فرهنگي، جغرافيايي و تاريخي كشور از جمله مصاديق فرهنگ و تاريخ كشورمان ميراث فرهنگي كشور ميباشد که به حفظ، احياء و نگهداري ميراث فرهنگي كاملاً در راستاي اهداف آرماني كشور بوده و توجه به آن از اساسيترين پايههاي توسعه كشور ميباشد.
بند ششم سند چشم انداز: رسيدن به جايگاه اول اقتصادي در سطح منطقه آسياي جنوبي و غربي است كه با تأكيد بر رشد پرشتاب و مستمر اقتصادي، ارتقاء نسبي درآمد سرانه و رسيدن به اشتغال كامل حاصل خواهد شد.
بند هشتم سند چشمانداز: توسعه گردشگري مبتني بر شرايط فرهنگي و تاريخي كشورمان باعث تعامل سازنده و مؤثر با جهان و رشد پر شتاب اقتصاد همراه با بهبود توزیع در کشور خواهد شد.
میراث فرهنگی هر کشور از اساسیترین ارکان تحکیم هویت، ایجاد خلاقیت و خودباوری مل است. پژوهش در زمینههای مختلف آن موجب روشن شدن ابهامات تاریخی، شناخت ارزشهای حاصل از میراث طولانی جامعه و تسریع در شناخت ارزشهای نهفته در میراث فرهنگی هر کشور میشود.
ميراث فرهنگي داراي دو بعد متفاوت است:
ميراث فرهنگي مادي: به آثاري گفته مي شود که قابل ديدن و لمس کردن است، مثل بناهاي تاريخي، اشياي موزه اي و ...از اين رو ابعاد مادي ميراث فرهنگي از ديرباز به سبب ماهيت و ويژگي هاي صوري خود شناخته شده بودند، ارزش هاي آن کم و بيش در هر دوره مورد تأکيد قرار گرفتند، تخريب آن محسوس و قابل ديدن بود و اهميت بازسازي، حفاظت و نگهداري آن پيوسته آشکار بوده است.
ميراث فرهنگي معنوي: ميراث فرهنگي معنوي گنجينه زنده بشري به شمار مي رود و بازتاب مجموعه اي از فرآيندهاي ذهني است که در يک جامعه در دوره هاي گوناگون تاريخي شکل مي گيرد و با اصولي ثابت و قابل شناخت به خلاقيت هاي صوري و مادي منجر شده و پيوسته بازتابي از نيازها و نيز پاسخ به آن نياز را در خود داراست.هنجارها و قانونمندي هاي اين مجموعه پيوسته به گونه اي ناخودآگاه و روايي و سنتي از نسلي به نسل ديگر منتقل و آموخته شده و معيارهاي ارزشي آنها هميشه مورد احترام جمعي قرار مي گيرد مانند:
گردشگري در سرزمين ايران از پيشينههاي چند هزار ساله برخوردار است. در تمامي دوران باستان، تا قبل از اسلام مستندات تاريخي حكايت از گسترش شهرها، راهها و اقامتگاهها در سرزمين پهناور ايران دارد. آثار مكتوب بر جاي مانده حاكي از سفر يونانيان و روميان به ايران است، اگرچه از سياحاني كه قبل از اسلام به ايران سفر كردهاند اطلاع دقيقي در دست نيست.
در قرون اوليه پس از اسلام، بعد از پشت سر نهادن يك دوره بحراني، رويكرد ادبي، فرهنگي و علمي در ايران آغاز شد و از رونقي بينظير برخورداد گرديد. شاعران و نويسندگان به گشت و گذار در سرزمين اسلامي پرداختند كه حاصل آن سفرنامههايي بود كه اكنون بر جاي مانده و از خلال آن ها ميتوان با جغرافيا، فرهنگ و تمدن آن روزگار آشنا شد. از جمله معروفترين اين جهانگردان ميتوان به ناصرخسرو قبادياني شاعر، فيلسوف و سفرنامهنويس قرن پنجم اشاره كرد. از سوي ديگر به تدريج و به ويژه طي قرون هفتم به بعد جهانگردان غربي نيز در پي سفر به شرق و از جمله ايران برآمدند. در همان دوران اقامتگاههايي در ايران تأسيس شد كه بسياري از آن ها همچنان بر جاي مانده است. ايران در دوران صفويه و عليالخصوص در دوره شاه عباس اول به عنوان كشوري جذاب نظر بسياري از جهانگردان اروپايي را به خود جلب كرد. به همين دليل ميتوان دوره سلطنت شاه عباس اول تا انقراض سلسله صفوي را يكي از مهمترين ادوار توسعه جهانگردي در ايران به حساب آورد.
پس از دوران صفويه به دليل ناآراميها و بيثباتي تا سالها سرزمين ايران دچار هرج و مرج پي در پي شد اما از اواسط دوران قاجاريه با ثبات تدريجي داخلي از يك سو و گسترش پديده استعمار و رقابت بين كشورهاي قدرتمند اروپايي سفر به ايران رازهاي باستانشناسي و تاريخي بسياري را در ايران گشود. سير وسياحت ايرانيان و ميل آن ها به گردشگري در اروپا از عصر مشروطيت رو به فزوني نهاد.
هر چند پس از انقلاب مشروطيت ورود گردشگران خارجي به ايران رو به افزایش بود ليكن هيچگاه گردشگري به عنوان صنعت به شكل امروزي كه داراي تشكيلات منظم و قوانين و مقررات ويژهاي باشد و درآمدزايي نمايد مورد توجه نبوده است. صنعت گردشگري در ايران از نيم قرن پيش به اين طرف به منظور شناساندن مفاخر و تمدن ايران رسماً شكل گرفت و براي اولين بار از سال 1314 ادارهاي در وزارت داخله (وزارت كشور) به نام «اداره سياحان خارجي و تبليغات» تأسيس شد كه فعاليت آن محدود به چاپ نشريات و كتابچههاي راهنماي گردشگري ايران بود. بعد از شهريور 1320، اداره مذكور جاي خود را به «شوراي عالي جهانگردي» داد كه زيرنظر وزارت كشور بود و در نهايت در سال 1342 هيأت وزيران تأسيس «سازمان جلب سياحان» را تصويب و اين سازمان رسماً كار خود را آغاز كرد.
در سال 1353 با الحاق سازمان جلب سياحان در وزارت اطلاعات اين وزارتخانه به عنوان « وزارت اطلاعات و جهانگردي » تغيير نام يافت.
با پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 «وزارت ارشاد اسلامي» از ادغام وزارتخانههاي «اطلاعات و جهانگردي» و «فرهنگ و هنر» تشكيل شد و تمامی وظايف مربوط به امور سياحتي، زيارتي، ايرانگردي و جهانگردي در قالب معاونت امور سياحتي و زيارتي در اين وزارتخانه سازماندهي شد. سپس به موجب مصوبه شوراي عالي اداري، تمامی وظايف و مأموريتهاي معاونت امور سياحتي و زيارتي در وزارت ارشاد به «سازمان ايرانگردي و جهانگردي» منتقل شد تا در قالب سازمان به فعاليت خود ادامه دهد.
با پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي، وزارت فرهنگ و هنر منحل و برخي از وظايف اين وزارتخانه که ماموريت هاي ميراث فرهنگي داشتند به دو وزارتخانه انتقال داده شد؛ وزارت فرهنگ و آموزش عالي و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي. با توجه به فروپاشي حکومت سلطنتي، کاخ هاي سلطنتي به عنوان مراکز فرهنگي اعلام شدند. کارشناسان آثار تاريخي بر آن شدند تا با ثبت و ساماندهي آثار فرهنگي موجود در کاخ ها، درهاي آن را به روي مردم بگشايند. واحدهاي انتقال داده شده از وزارت فرهنگ و هنر به دو وزارتخانه بدين شرح است:
وزارت فرهنگ و آموزش عاليدر اين دوره کاخ گلستان که پيش از انقلاب به اداره کل بيوتات سلطنتي تعلق داشت، به مرکز فرهنگي تبديل و زير نظر امور اقتصادي و دارايي قرار گرفت.
در تاريخ 10/11/1364 به موجب قانون، سازمان ميراث فرهنگي شکل گرفت. براساس اين قانون، به وزارت فرهنگ و آموزش عالي اجازه داده شد تا از ادغام 11 واحد پراکنده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و نيز وزارت فرهنگ و آموزش عالي، سازمان ميراث فرهنگي را به صورت سازماني وابسته به خود تشکيل دهد. اين قانون در روز پنجشنبه دهم بهمن ماه 1364در مجلس شوراي اسلامي تصويب و در تاريخ 12 بهمن 1364 به تاييد شوراي نگهبان رسيد.
سازمان ميراث فرهنگي- براساس قانون، به وزارت فرهنگ و آموزش عالي سپرده شد. در سال 1372 شوراي عالي اداري طي جلسه 18/1/1372 به پيشنهاد سازمان امور اداري و استخدامي کشور و به منظورهماهنگي و افزايش کارآيي و اثربخشي سازمان ميراث فرهنگي کشور و تمرکز در مديريت دستگاههاي فرهنگي، سازمان ميراث فرهنگي کشور از وزارت فرهنگ و آموزش عالي منفک و به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ملحق شد براساس بند 3 مصوبه مزبور، تمامی اختيارات و مسئوليت هاي وزير و وزارت فرهنگ و آموزش عالي در رابطه با موضوع وظايف اجرايي سازمان ميراث فرهنگي به وزير و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي انتقال پیدا می کند.
همچنين به منظور حسن اجراي قانون اساسنامه سازمان ميراث فرهنگي مصوب مجلس شوراي اسلامي و مطالعه و تحقيق در آثار باقي مانده از گذشتگان جهت معرفي ارزش هاي نهفته در آن ها با برخورداري از توان و اطلاعات علمي از طريق استفاده هرچه مطلوبتر از امکانات بالقوه و بالفعل، نيروي انساني کارا، آزمايشگاه ها ولوازم، کتابخانه و ساير وسايل پژوهشي موجود، سازمان ميراث فرهنگي وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي که در اين اساسنامه به اختصار پژوهشگاه ناميده مي شود، تشکيل شد.
در جلسه علني 23 دي ماه سال 82 مجلس شوراي اسلامي، سازمان هاي ميراث فرهنگي کشور و ايرانگردي و جهانگردي از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي جدا و از ادغام آن ها "سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري" با تمامی اختيارات زير نظر رييس جمهور فعاليت خود را آغاز مي کند. با تصويب اين قانون وظايف حاکميتي سازمان ايرانگردي و جهانگردي به سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري منتقل و وظايف اجرايي و امور تصدي آن با همه امکانات، نيروي انساني، اموال و دارايي ها، تعهدات و اعتبارات در قالب يک شرکت دولتي با عنوان شرکت توسعه ايرانگردي و جهانگردي به سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري وابسته شد. در اين بخش به پيشينه گردشگري در ايران تا تشکيل سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري اشاره مي کنيم:
آنچه در گذشتهاي دور، بخش تفكيكناپذيري از زندگي روزمره مردم بوده: فرشي كه بر آن پاي نهاد و چراغي كه از آن خانهاش را روشن ميكرده در فرهنگ امروز ميراث فرهنگي نام گرفته و با احترام از آن ياد ميشود. در واقع آنچه امروزه در موزهها به عنوان بخشي از ميراث فرهنگي ما نگهداري مي شود همان دست ساخته گذشتگاني است كه از دوران باستان تا به حال با مصون ماندن از گزند روزگار به جاي مانده و اكنون نماد و نشانهاي از فرهنگ، هنر و تمدن مردماني است كه آنها را ساختهاند.پس از انقلاب صنعتي، به واسطه توليد انبوه و ارزان در عرصههاي مختلف، صنايعدستي رو به كاهش و نابودي نهاد. وضعيت صنايعدستي ايران نيز از اين قاعده مستثني نبود، به همين دليل در اواسط قرن نوزده ميلادي، زماني كه هنرهاي دستي ايران به واسطه ورود كالاهاي اروپايي رو به نابودي نهاده بود، عدهاي از ايرانيان به فكر احياء و گسترش صنايعدستي افتادند.
در اواخر قرن 19 چند روحاني و تاجر مانند مجدالاسلام كرماني، سيدجمالالدين واعظ اصفهاني، ميرزا نصرالله ملكالمتكلمين و حاج محمد حسين كازروني انجمني براي پيشرفت مصرف توليدات بومي در اصفهان افتتاح كردند. ميرزا تقيخان اميركبير نيز تعدادي كارگاه محلي براي توليد لباس نظامي، پارچه، سراميك ، ظروف بلور، درشكه و لوازم مختلف خانگي احداث كرد. با اين حال تا پيش از انقلاب مشروطيت هيچ قانوني درباره صنايعدستي تدوين نشد.
در سال 1328 هجري قمري، مجلس شورا « قانون اداري وزارت معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه» را تصويب كرد و بعد از انقلاب مشروطيت نام وزارت معارف به وزرات معارف و اوقاف و صنايع مستظرفه تغيير كرد. اما پس از آن دوباره همه چيز به دست فراموشي سپرده شد
در سال 1347 شمسي با تصويب هيات وزيران، مركز صنايعدستي وابسته به وزارت اقتصاد وظيفه ساماندهي و هماهنگ کردن وضعيت صنايعدستي كشور را به عهده گرفت.
در سال 1354 مركز مذكور به دو بخش سازمان صنايعدستي و شركت سهامي فروشگاههاي صنايعدستي تقسيم و تحت نظر وزارت صنايع و معادن به فعاليت خود ادامه داد.
در سال 1360 مجدداً اين دو بخش در يكديگر ادغام و طبق اساسنامه جديد به صورت يك شركت دولتي زيرنظر وزارت صنايع با عنوان سازمان صنايعدستي ايران قرار گرفت.
در دوران سازندگي در سال 1369 سازمان صنايعدستي فعاليتهاي خود را در قالب 10 شركت منطقهاي در سراسر كشور ساماندهي كرد و امور بازرگاني سازمان نيز به شركتهاي مذكور محول شد.
در سال 1376،حدود 9 شركت منطقهاي منحل شد و يك شركت به نام شركت بازرگاني صنايعدستي تمامی فعاليتهاي بازرگاني و سازمان را برعهده گرفت.
در سال 1383 قانون تأسيس سازمان صنايعدستي ايران به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيد و نهايتاً پس از دگرگونيهاي فراوان در سال 1385 به عنوان يكي از معاونتهاي سازمان ميراث فرهنگي به اين سازمان پيوست.
با تصويب شوراي عالي اداري در يکصد وسي امين جلسه مورخ 16/1/85 به منظور تقويت و توسعه صنايع دستي کشور و ايجاد هماهنگي با سياست هاي توسعه صنعت گردشگري، سازمان صنايع دستي ايران با تمام وظايف، اختيارات، مسووليت هاي قانوني، دارايي ها، تعهدات، اعتبارات، امکانات و نيروي انساني از وزارت صنايع و معادن منتزع و در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري ادغام و به «سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري» تغيير نام يافت. آنچه در پي مي آيد نگاهي به تاريخچه صنايع دستي در کشورمان تا قبل از ادغام است.
در تاریخ 10/5/1398 شورای نگهبان با لایحه تشکیل وزارتخانه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری موافقت کرد. پیش از این شورا دو بار به دلایلی با تشکیل وزارتخانه میراث فرهنگی مخالفت کرده بود. نمایندگان مجلس شورای اسلامی لایحه تشکیل این وزارتخانه را اصلاح و برای شورای نگهبان ارسال کرده و با موافقت شورای نگهبان روند اجرایی تشکیل وزارتخانه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری آغاز شد و رییس جمهوری دکتر علی اصغر مونسان آخرین رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را به عنوان سرپرست و پس از آن به عنوان اولین وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی به مجلس معرفی کرد.
بر اساس این مصوبه از زمان تصویب این قانون، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با تمامی اختیارات و وظایفی که به موجب قوانین و مقررات در مواردی که مغایر شرع نیستند، با رعایت بند د ماده ۲۹ قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب 1386/7/8 با اصلاحات و الحاقات بعدی و بند الف ماده ۲۸ قانون برنامه پنج ساله و بدون توسعه تشکیلات و افزایش نیروی انسانی به وزارت میراث، گردشگری و صنایع دستی تبدیل شد.
روساي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري از ابتدا تا مرداد 1398
اسامي وزرای میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی از مرداد 1398 تاکنون
تماس با مااهواز ، خیابان امام شرقی، نبش سلطانی، اداره کل میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی خوزستان
پست الکرونیک : ICT_khouzestan@mcth.ir
06135530381-5
06135530376-7
|
آراء ثبت شده: 824 زمان شرکت در این نظرسنجی به پایان رسیده است. |
ما را دنبال کنیددر شبکه های اجتماعی ما را دنبال کنید
|
||||||||||||
کلیه حقوق مادی و معنوی سایت برای روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی،گردشگری و صنایع دستی خوزستان محفوظ می باشد.
|